ای کاش می شـــد درد دلـــها را بگویــــم
چون رفت بی همره، چه سود از دل بگویم؟
ای کــاش من پنهان نمی کـــردم ز آغـــاز
حرفــی که بایــد می زدم دیگر شـــده راز
اکنون که بگذشت و گذشت آن روزگاران
دیـــگر نمی آیــــــد بدست آن نوبهـــــاران
قسمت چنان شــد راه او از ما جـــدا شـد
راهی که می شد یک طرف باشد، دو تا شد
اکنــون به لب لبخند، اما دل غمیـــن است
خود کرده من بودم، نگو قسمت چنیـن است